به گزارش بنکر (Banker)،این شرح حال زندگی ما ایرانیان، بهویژه در یک دهه گذشته شده است. همین دلار لعنتی، در همین هنگامههای بالا رفتن، بسیاری را زمین زده و ارزش پسانداز و داراییهای نقدی مردم را تبخیر کرده و در مقابل عدهای را که دارای ملک و اجناس قابلتوجهی بودهاند، به عرش ثروت و دارایی رسانده است.
در این سالها، با اینکه تحریم زمینهساز اصلی بالا رفتن نرخ دلار شده، همین برای عدهای انحصار و کاسبی بزرگی فراهم کرده و ضمن رواج دلالی، تولید را از رونق انداخته است. افرادی بابت ارزهای ترجیحی، مثل ارز ۴۲۰۰ تومانی، کلی دلار از دولت و بانک مرکزی دریافت کردهاند تا با واردات محصولات، آنها را با نرخ پایینتر از دلار آزاد دست مردم برسانند اما یا بخشی و حتی گاهی تمام آن را در بازار آزاد فروخته و به جیب زدهاند یا واردات انجام داده و با نرخ بالاتر و حتی صادرات به کشورهای همسایه، برای خود و خاندانشان، ثروت کلانی فراهم کردهاند!
از سویی از بابت تحریم، امکان صادرات، ورود گردشگر و… نبود تا بتوانیم ارز و دلار کافی در دسترس داشته باشیم. در نتیجه عدهای را مامور دور زدن تحریمها از مسیرهای غیرمعمول کردیم. نامشان را جهادگران عرصه تحریم گذاشته و چون نظارت و دسترسی کافی به اطلاعات و شفافیت نبود، برخی چون بابک زنجانی و رفقا جهاد در راه منافع خود را برگزیده و آنگونه اموال مردم را غارت کردند.
از سوی دیگر، برای جبران نبود دلار و در جهت پشت کردن به این نماد و ابزار استکبار! مبادله کالا به کالا راه انداختیم. از مغولستان پشم، از هندوستان ادویه، از پاکستان برنج و از چین جنس بنجل وارد کردیم و البته این هم خود برای واردکنندگان انحصاری و دولت، از بابت فروش به نرخ بالاتر درآمد مضاعفی ایجاد کرد.
در طول این چند دهه، اگر دلار برای ما مردم عادی نفعی نداشت، حداقل همه ما را یک پا آگاه به امورات جهان و سیاستمدار بار آورد! چون مجبور بودیم کوچکترین تصمیمات سیاسی و اقتصادی در دولت امریکا را دنبال کنیم و از بابت آن تصمیم بگیریم؛ آیا نصف شب بریزیم بازار و ماست و پوشک بخریم یا خرید را عقب بیندازیم؟ در این سالها ما مو به موی سیاستها و اقدامات استکبار جهانی را بالاتر از خبرهای خود ایران دنبال کردیم.
حتی بهتر از خود امریکاییها درباره آرای الکترال و تاثیر آن را مطلع شدیم. حتی فهمیدیم شیعیان ایالت میشیگان! چه قدرتی داشتند و برای رأی نیاوردن ترامپ کلی نذر و نیاز عاید امامزادههای خود کردیم؛ البته که در این راه با دعاهای خود، نذر و دعای مسئولان برای رأی آوری ترامپ را خنثی کردیم!
آری، سالهاست سردمدار مبارزه با استکبار و مشخصا امریکا بودیم. قرار بود در این راه الگو و امید مستضعفان به مبارزه با استکبار و ایادی آن باشیم اما آنچه رخ داد، این بود که مردم ایران را مستضعف کردیم و اتفاقا با تاثیرپذیری و خسارات سنگینی که از بابت تحریم و سرشاخ شدن با استکبار نصیب ما شد، عبرتی برای دیگران شدیم تا بهجای مبارزه، راه تعامل و گفتوگو را در پیش گیرند.
با این وضعیت، آنچه نصیب مردم شد، از دست رفتن سرمایههای مالی و انسانی بود؛ پساندازهایی که با بالا رفتن دلار ناچیز شد و سرمایههای انسانی که با ناامیدی راه مهاجرت در پیش گرفت. در مقابل، برای برخی تحریم نعمت شد؛ غنیمتی که همین دلار لعنتی برایشان فراهم کرد و نشان داد بیخود نبود از تحریم استقبال کرده و آن را نعمت میپنداشتند.
نتیجه؛ امروز که قرار بود در دولت جدید، سفره مردم به تحریم گره نخورد، حتی شایعهای از رسیدن به توافق یا شکست، دلهره و آتشی به جان مردم افکنده و فراتر از گره، خود سفره مردم میشود؛ مردمی که همواره آمادهباش، منتظرند متناسب با هر نشانهای، نسبت به این نماد استکبار، دلار، واکنش نشان دهند تا خود با اقداماتشان، در زمانهای که امیدی به دولت نیست، حداقل سرمایههای خود را از نابودی بیشتر حفظ کنند.
قرار بود به محو استکبار برخاسته و نماد و ابزارهای آن را بیاثر و خرد کنیم اما نهتنها این را نکردیم، بلکه با تمام وجود استکبار و نمادهای آن را بر خود مسلط کردیم!