به گزارش بنکر (Banker)، دلار ۲۰ هزار تومانی تا سال قبل هم بیشتر به شوخی میماند تا واقعیت اما با تداوم روند صعودی که از آغاز سال جاری شروع شده بود، یکشنبه یکم تیر دلار در آستانه ۲۰ هزار تومان ایستاد، رقمی بیسابقه که در روزهای آینده میتواند بالاتر هم برود.
2 ماه قبل، در آغاز اردیبهشت هنگامی که نرخ برابری دلار دوباره سرعت گرفت، خبرگزاریها به نقل از کارشناسان اقتصادی افزایش ۲۰ تا ۳۰ درصدی قیمت ارز تا پایان سال را پیشبینی کردند تا جایی که یک کارشناس اقتصادی به موج گفته بود: تا پایان سال نرخ دلار به ۱۸ هزار تومان میرسد. اما هنوز 3 ماه از آغاز سال گذشته که اسکناس آمریکایی در بازار بالاتر از ۱۹ هزار تومان خرید و فروش میشود! رئیس کل بانک مرکزی که این روزها در اینستاگرام فعالتر از همیشه حاضر میشود رشد قیمت را «ناشی از جو روانی قطعنامه شورای حکام» دانست و نوشت:" ارزش ذاتی نرخ ارز، با در نظر گرفتن متغیرهای اقتصادی، سیاسی و روانی، درمقایسه با نرخی که در بازار خرید و فروش میشود، حتماً پایینتر است".
بازار اما بدون توجه به سخنان رئیس کل به پیشروی ادامه داد و در آستانه ورود به کانال ۲۰ هزار تومان متوقف شد تا ریال بیش از پیش سقوط کند.
" حباب قیمتی" و "رفتار هیجانی" توجیه همیشگی سیاستگذاران اقتصادی در کشورمان برای افزایش قیمت است. در حالی که زهرا کریمی استاد اقتصاد دانشگاه مازندران معتقد است رفتارهای هیجانی نمیتواند به تنهایی موجب گرانی دلار شده باشد.
وی «شرایط اقتصادی حاکم بر کشور، تدام روند کاهش درآمد ارزی بر اثر پایینآمدن فروش نفت و بحران کرونا» را از عوامل افزایش نرخ دلار در هفتههای اخیر دانست.
در این میان اگرچه کرونا اقتصاد جهان را درگیر کرده و حجم مبادلات تجاری کاهش یافته است اما کشور ما پیش از همهگیری ویروس کرونا نیز بخش زیادی از منابع ارزی خود را از دست داده بود و حال که تحریمهای آمریکا روز به روز شدیدتر میشود و صادرات نفت ایران را به عنوان منبع اصلی درآمد ارزی به حداقل ممکن رسانده است به نظر میرسد وعدههای رئیس کل بانک مرکزی برای کاهش نرخ دلار به رقمی پایینتر دور از انتظار مینماید!
همه اینها در حالی است که براساس اعلام مسئولان در سال ۹۸ تنها ۲۰ درصد از درآمد پیشبینی شده از صادرات نفت تحقق یافت و صادرات غیرنفتی هم درگیر موانع انتقال ارز به داخل بود و هست؛ بهگونهای که بانک مرکزی تخصیص ارز با نرخ مرجع و سامانه نیما را کاهش داد و روز گذشته هم در خبرگزاریها به نقل از بانک مرکزی اعلام شد نام صادرکنندگانی که ارز حاصل از صادرات را به کشور برنگردانند در رسانهها اعلام عمومی خواهد شد! اگرچه مشخص نشد اگر این نامها هم اعلام شود، چه فرجامی برای آنها خواهد داشت که تحت تاثیر این هشدار مبادرت به تمکین از دستور بانک مرکزی نکنند!؟
آلبرت بغزیان، مدرس اقتصاد در دانشگاه تهران هیجانی بودن قیمت دلار را رد میکند و بانک مرکزی را مسئول وضعیت کنونی میداند. او میگوید: بانک مرکزی اراده لازم برای کنترل نرخ ارز را از دست داده است.
وحید شقاقی شهری عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی در گفتوگو با روزنامه "آفتاب یزد" در خصوص افزایش نرخ ارز با بیان اینکه حدود یک هفته پیش هم در مصاحبه با همین روزنامه اعلام کرده بود نرخ دلار به 2 عامل و متغیر کلیدی اتصال دارد که آن هم تراز ارزی کشور و همچنین رشد نقدینگی در جامعه است، افزود: باز هم بر این نکته تاکید میکنم که تا زمانی که امکان تقویت تراز ارزی ایران فراهم نشود، نه تنها هرگونه بحثی در مورد کاهش قیمت ارز و حتی مهار آن در ادامه راه بیهوده و شعاری خواهد بود، بلکه این روند با همین وضعیت پیش خواهد رفت.
این کارشناس اقتصادی کشورمان با بیان اینکه در سال گذشته 40میلیارد دلار صادرات غیرنفتی و 42میلیارد دلار واردات شد که 15میلیارددلار هم واردات به صورت غیررسمی یا قاچاق است، افزود: تداوم موج کرونا در ایران و جهان از نگرانیهایی است که پس از کاهش30درصدی صادرات غیرنفتی و بسته شدن مرزها طی چندماه اخیر در کنار افت 30 درصدی قیمت نفت به تداوم نگرانی از مثبتشدن تراز تجاری ارز و متعاقب آن افزایش نرخ ارز انجامیده و قطعا بازار ارز و طلا هم از این موضوع اطلاع دارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی 10 روز قبل هم در گفتوگو با روزنامه آفتاب یزد با انتقاد از تحلیلها و محاسبات خطای همتی در بانک مرکزی که افزایش 2 ماهه قیمتها در بورس را موجب خرسندی و جمع شدن نقدینگی در بازار دانسته بود گفت: وقتی سهام، طلا، سکه، ارز و یا خودرو و مسکن در یک سبد دارایی هستند و تورم یک مورد از آنها منجر به تداوم ثبات قیمت سایر عوامل نخواهد شد. چگونه فعالان سایر بازارها تماشاگر این ماجرا بمانند و به افزایش قیمت کالاهای سایر اجزای سبد دارایی مردم دست نزنند!؟
در این میان البته که درآمدهای ارزی پیشبینی شده در سال ۹۸ تحقق نیافته است و دولت در بودجه امسال هم ارقام درآمدی را بیشتر از رقم واقعی پیشبینی کرده است. پیشبینی دولت درآمد ۴۸هزار میلیارد تومانی از صادرات نفت در سال جاری است، اما در سال گذشته بر پایه اظهارات رئیس سازمان برنامه و بودجه و معاون اول رئیس جمهوری ۷۰ درصد درآمدهای نفتی پیشبینی شده محقق نگردید که قطعا عدد قابل تاملی است.
برآوردها نشان میدهد در سال جاری نیز با توجه به کاهش قیمت نفت و صادرات ایران کمتر از یک چهارم درآمد نفتی (معادل ۱۰ میلیارد دلار) محقق خواهد شد و صادرات غیرنفتی ایران هم نزدیک به ۳۵ میلیارد دلار پیشبینی شده است که با این وجود حتی اگر این بخش از درآمدهای پیشبینی شده هم محقق شود و مشکلات تازهای سرراه کشورمان قرار نگیرد، بازهم ایران برای انتقال منابع ارزی به ایران محدودیت خواهد داشت.
در مقابل نیاز ارزی ایران تنها برای واردات کالا و خدمات بالغ بر ۵۰ میلیارد دلار تخمین زده میشود که در بهترین حالت ۵ میلیارد دلار بیشتر از میزان ارز ورودی است و شاید انواع درخواستها برای لغو ارزهای 4200 تومانی برای برخی کالاهای حتی پرمصرف مانند روغن خوراکی وارداتی و همچنین حذف ردیف بودجه گندم برای نخستین بار طی 4 دهه اخیر در کنار دیگر اقلام مصرفی وارداتی پرتقاضا در کشور ناشی از روند رو به محدودیت منابع ارزی کشور باشد.
افزایش نرخ تورم با رشد قیمت دلار
در این میان به نظر میرسد اگرچه رئیس کل بانک مرکزی مدعی است نرخ تورم در پایان سال 99 معادل 22 درصد خواهد بود اما با افزایش نرخ دلار و عدم کاهش آن برخلاف وعدههای پیشین همتی که حتی با احتمال کاهش به فعالان این بازار هشدار داده بود از خرید دلار خودداری کنند تا دچار زیان نشوند امروز آنها که پیام رئیس کل بانک مرکزی را نادیده گرفتند لبخندی در چهره شان نشسته باشد! و از آنجا که دلار یک محرک تاثیرگذار در شاخصهای اقتصادی ایران به شمار میرود، لذا پیشروی نرخ برابری آن به معنای کاهش ارزش پول ملی، سطح واقعی دستمزدها و قدرت خرید
خانوار است.
کما اینکه رشد بیشتر نرخ دلار سیاست کنترل نرخ تورم بانک مرکزی را هم بیاثر میکند. قیمت کالاهای اساسی وارداتی را گرانتر خواهد کرد و در نهایت نرخ تورم را تحریک و افزایشی میکند. مگر آنکه باز هم رئیس کل بانک مرکزی در یک پیام اینستاگرامی تازه و در توجیه حجم سنگین فشارهای مالی وارده به مردم اعلام کند: "من افتخار میکنم مسئول بانک مرکزی کشوری هستم که در 2 سال گذشته با بدترین فشارها مقاومت کرده و مردم نیز مقاومت کردند. مردم سختیهای زیادی دیدند، اما بالاخره استقلال هزینه دارد و من اطمینان دارم در آینده نزدیک نتایج آن را خواهیم دید."
البته در این زمینه یکی از استادان اقتصاد که ترجیح میدهد نامش قید نشود و حتی تمایل به انجام مصاحبه نیز ندارد نظر دیگری دارد. او به آفتاب یزد میگوید: مسئله ارز در کشور ما سیاسی است و مشکلات آن هم با اراده و همت آقای همتی رئیس کل بانک مرکزی حلشدنی نیست؛ چرا که در واقع او نیز جز این مصلحتاندیشی برای وضعیت بازار ارز راه دیگری ندارد و اگر هم بخواهد موضع کارشناسی خود را علنی اعلام کند، شرایط بازار ارز و حتی سایر بازارها بیش از وضعیت امروز نیز آشفته و بههم ریخته خواهد شد!
البته فارغ از این ملاحظات هر چه هست افزایش موج نگرانیها در کنار سکوتها مصلحتی و توصیههای در ظاهر آرامکننده رئیس کل بانک مرکزی است؛ نگرانیای که گاهی در مواضع برخی جریانات سیاسی اصولگرا و مخالف دولت روحانی با این قبیل طعنهها تحلیل میشود که "وضع امروز دلار، نتیجه تفکر برجامی و مدیریت برجامی، و از تبعات امضای توافق برجام است. راه اصلاح این وضع نیز، خروج از برجام و کنار رفتن تفکر برجامی از عرصه مدیریت کشور است. در اولین گام، باید 8 سال به عقب برگردیم!" و جریان مقابل آن هم بنویسد: ۸ سال پیش با همین تحریمها، بدون برجام، بدون اروپا، بدون چین و روسیه و با دهها قطعنامه ضدایرانی و احتمال حمله نظامی!دلار 3 هزار و خوردهای ثابت مانده بود؛ اما امروز با همان تحریمها و حفظ برجام هر چند بدون آمریکا و رفاقت با چین و روسیه دلار به مرز ۲۰ هزار تومن نزدیک شده است! اگرچه جریان دیگری هم نظرات دیگری را مسبب وضع امروز و بدتر آینده تحلیل میکند با این تفاوت که ترجیح آنها در اعلام نظرشان تداوم سکوت است و انتظار!